نهادهای اجتماعی​​​​​​​

 - زبان
​​​​​​​
زبان مردم روستا صد در صد بلوچی است. لهجه آنها با لهجه بخش سرباز نزدیک است و به علت همسایگی با کشورهای عربی خیلج فارس و پاکستان , بعضی از اصطلاحات این کشور ها وارد زبان محلی شده است حتی آنهایی که در حال حاضر به این کشورها رفت آمد می کنند خیلی از کلماتی که به کار می برند عربی است. مثلاً به هواپیما طیاره می گویند و به یخچال ثلاجه می گویند و...

صنایع دستی یکی از دستاورد های قوم بلوچ می باشد که در روستای کوچینک نیز مانند سایر مناطق بلوچستان به آن پرداخته می شود از مهمترین آن می توان به حصیر بافی و سوزن دوزی اشاره کرد.

صنایع دستی

 - حصیر بافی
 
در گذشته اکثر زنان به کار حصیر بافی می پرداخته اند وبا استفاده از برگ درخت داز(نخل وحشی) حصیر می بافته اند از آن برای نشستن و نیز برای سقف خانه ها از این حصیر ها استفاده می کردند که امروزه از این حصیرها به علت وجود موکت و فرش کمتر استفاده می شود

 - انواع وسایل ساخته شده از برگ داز (نخل وحشی)
 
۱- اسباب بازی : شتر, فرفره و...
 
۲- گی چو : همان الک فارسی است
 
۳- کُوات گی چین : باد بزن
 
۴- پات : نوعی کیسه است که اول با برگ داز حصیری خیلی باریک می بافند و بعد حصیر را بهم می دوزند تا کیسه ی حصیری بدست آید. داخل این پات ها خرما می گذارند.
 
۵- پَروند: (طناب هایی از برگ داز درست می کنند. که بعضی ها باریک هستندو بعضی ها کلفت, خیلی طویل که آنها را طی مراحل مختلف که با ظرافت فراوان بر روی هم می پیچند و یک حصیر کوچک برای قسمت پشت آن استفاده می کنند که این وسیله برای بالا رفتن از درخت خرما استفاده می شود.
 
۶- روپگ : جارو
 
۷- مُصَلّه : جا نمازی
 
۸- تگرد : انواع حصیر در ابعاد مختلف از یک متر گرفته تا دوازده متر

٩-‏ ساچیگ :‏ نوعی سبد است که داخل آن خرما می گذارند.
 
۱۰- سٌند : سبد هایی که برای جا دادن خوشه ی خرما هنگامی که خوشه های خرما برسند با این سٌند ها خوشه ها را
می پوشانند تا آب و هوا و حیوانات به آن آسیب نرسانند در ضمن از ریزش خرما جلوگیری می کند.
 
۱۱- کَزَ : شبیه به (پات) است ولی بزرگتر از آن برای استفاده ی سایر محصولات کشاورزی مخصوصاً برنج می باشد.
 
۱۲- کچوک : نوعی سبد بزرگ است که برای جابجایی محصولات کشاورزی کار برد دارد

- زیورالات زنان : زنان گوش و دست خود را به آن ها می آرایند بعضی از این زیورها عبارتند از:

۱- مُندریک: به انگشتر به اصطلاح محلی مُندریک می گویند که زنان از جنس طلا و نقره استفاده می کنند.
 
۲- ذُروچلومب :گوشواره ای که زنان به گوش خود می آویزند وجنس آن طلا می باشد.
 
۳- منگلیک :همان النگو است که در مچ دست خود می کنند جنس آن از طلا و اجناس دیگر می باشد .

۴-سربند یا کید:که از اسم آن پیداست مخصوص سر است که این را موقع عروسی به سرمی بندند و جنس آن از طلا می باشد
۵- تاسنی( بَرَه) : سینه بند است که زنان يقه خود را با آن می بندند جنس آن از طلا و اجناس دیگر می باشد .

اصطلاحات خیشاوندی:
پدر : پِت
مادر: مات
برادر: برات
خواهر: گوهار
عمو: ناکو
دایی: ناکو
عمه: تری
خاله: تری
فرزند: چوک
فرزند برادر: برات چوک
فرزند خواهر: گوهار چوک
پدر زن: وسرک
مادر زن: وستیگ 
نامزد: وّستار
زن برادر: نشار
زن: جَن

- باورهای عامیانه
 
بسیاری از باورهای عامیانه که در زير به شرح آن می پردازيم امروزه کمتر دیده می شود تنها مختص بزرگ سالان هستند .
 
۱- در قدیم معتقد بودند هنگام کوبیدن برنج در هاون اگر مردان حضور داشته باشند بچه های آنها پسر می شوند.
 
۲- اگر مرغ هنگام خواب پایش را راست پهن کرده باشد .خبر از آمدن مهمان دارد.

۳- اگر پسر یا دختر مجردی ته دیگی بخورد.اعتقاد دارند که روز عروسی اش گوریچ (بادی است که خیلی سوزاننده و گردو خاک به همراه دارد)‌می شود وبه همین خاطر اکثر پسران و دختران مجرد ته دیگی نمی خورند.
 
۴- اگر پسر مجردی هنگام خوردن غذا برسد اعتقاد دارند که مادر زن آینده اش خیلی دوستش دارد؛ و بالعکس.
 
۵- در هنگام پختن نان اگر زنی نان اول را بخورد اعتقاد دارند که ازدواج نمی کند.
 
۶- به مردان دل مرغ نمی دادند و معتقد بودند که اگر بخورد دل او مثل دل مرغ کوچک می شود.

​​​​​​​۷- اگر دست راست فردی خارش دهد معتقدند که به زودی رزق وروزی به او می رسد و اگر دست چپش خارش دهد بعد از مدتی روزی می رسد . اگر لب فرد خارش دهد یعنی خبر خوبی به او می رسد​​​​​​​

- ضرب المثل
 
1- خر مَبی پاد سرا مچار هُشتر به بی دیرا بچار
(har mabeh padsara machar hoshtor bebe dira bechar)
مثل خر نباش که هميشه زیر پای اش را نگاه می کند مثل شتر دور اندیش باش

2- عقل په زانگی نی په سال/مردی په دلی نی په مال
(agel pa zanagen nai pa sal/mardi pa delen nai pa mal)
عقل هر کس به دانایی اوست نه به سن وسال مرد بودن بر اساس شجاعت است نه به دارایی

3- برات په برات هم تفاک بی حنچگ دریایی په واک بی
(berat pa berat ham tepak be honchag daryie pa vak bi)
برادران هنگامی که اتحاد داشته باشند می توانند دریا را به تسخیر خود دربیاورند

4- مرد په نام مریت ,نامرد په نان
(Mard pa name morit namard pa nan)
یعنی مرد برای نام می میرد ونامرد برای یک تکه نان
 
۵-وتی لوگا مهر بکن همسایگا په دز مگر
(Veti loga mohr becan hamsayga pa doz mager)
یعنی کار خود را نگه دار و همسایه ات را به دزد مگیر
 
6- وهده حلوا شر کنه, حساب روگنا مکش
(Vahdie halva share kane hesab rogena makash)
اگر می خواید حلوا درست بکنید حساب آرد و شکر را مکن یعنی زیاد مصرف می شود.

7- ممره میشان که سال بهاره بیت
(Mamore mishan ke sal behare bit )
بزک نمیر سال بهار می شود
 
8- بهت که کپی ,حلوا دنتانا پروشی
(baht ke kepi halva dantana poroshi)
اگر بخت از کسی برگردد حلوا هم باعث شکستن دندان ها می شود

9- هر‏ که وتی پوزا بری,حونی وتی دپا رچی
(harka veti poza bori honi veti dapa rechi)
ضرر اسیب رساندن به نزدیکان باعث نابودی خودت می شود

10- زوری په کرا نرسی ,پالاما دری
(zori pe kara narsi palama deri)
زورش به خر نمی رسد پالانش را پاره می کند
 
11- بز مال نبیت ,زامات راج
(boz mal nabit zamat raj)
بز مال نمی شود و داماد فامیل
 
12- بار گرانیا باربر زانت
(bare gerania barbare zant)
سنگینی بار را فقط باربر می فهمد
 
13- تولگ په انگورا نرسه ,گوشی ترپشن
(tolag pe angora narsi goshi toropshen)
آدم ضعیفی که به چیزی نمی رسد بهانه بد بودن می کند

14- بلوچ سر روت کولی نروت
(baluch sari ravt kaoli narvt)
مرد بلوچ سر قولش میماند

15- موشکا هودا راه نبیت روپگا دومبا بندی
(moshka hoda rah nabit ropaga domba bandy)
کسی که هیچی ندارد ادعای خیلی چیزها را می کند یعنی کسی که ادعای زیادی می کند

16- ناچی ناچ نزانت, گوشی زمین کجن
(nachi nach nazant goshi zamin kajin)
یعنی بهانه بیهوده آوردن
 
17- ساد هما جاها سدی که بارگترین
(sad hama jaha sedi ke baragterin)
طناب جای پاره می شود که باریکتر است
 
18- چوک هما کارا کنت پتا کوت
(chok hama kara kant peta kota)
بچه همان کاری می کند که پدرش کرده(تربیت فرزندان)​​​​​​​